«معین محمدی» زاده ی سال 1351 در شهر کرمان است. او با کسب رتبه ی 500 در آزمون عمومی و رتبه ی 21 در
آزمون اختصاصیِ کنکور در رشته ی معماری در دانشگاه شهید بهشتی تهران پذیرفته شد. دلیل اولیه و
یا شاید اصلی انتخابِ رشته ی معماری توسط وی، پیوسته بودن مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد
در آن زمان در این رشته بود، ولی پس از ورود به دانشگاه به مبانی این رشته علاقه مند شد. او در مجموعه کتابهای گنجنامه که در دانشگاه شهید
بهشتی انتشار یافته است، به عنوان عکاس اصلی انتخاب شد و از آن زمان تاکنون از حدود 300 اثر تاریخی در ایران عکاسی نموده است؛ درنهایت، این امر موجب شیفتگیاش به اصول معماری اصیل ایرانی گردیده است.
اولین
پروژه ی
حرفهای
او
طراحی
«غرفه ی نمایشگاهی شیشه ی
خم
اژدری»
است
و
پس
از
آن نیز
با
طراحی چندین
پروژه ی
ویلایی
کوچک
در
کردان
و
کلاردشت،
رد گامهای آهسته و پیوسته ی خود را در مسیر پر پیچوخم طراحی معماری به جای نهاد.
نوابغ هنری کشورمان، استادانی همچون «محمود فرشچیان»، «محمدرضا شجریان»، «بهرام بیضایی»
و
معمارانی
همچون
«هادی میرمیران»، «علی اکبر صارمی» و «فرهاد احمدی»
در
شکلگیری
شخصیت
حرفهای
او نقش
به سزایی داشته اند. او
باور
دارد که همکاری با کارفرماهای خوشذوق و درگیری ذهنی با پروژههای گوناگون، سبب ساز
رشد وی در عرصه ی معماری شده است؛ محمدی خود را وامدار آنان میداند و
به
اصل
فروتنی
در
معرفی
نام
خود
در
پروژههایش
پایبند
است.
مشخصات پروژه ی همکاری با شرکت مسکن جنوب / برنامه و بستر طراحی
«پروژه ی تجاری- مسکونی ساوند» در زمینی به وسعت 300 مترمربع در بلوار جمهوری و در بهترین نقطه ی تجاری- مسکونی کرمان واقع شده است. خاطرنشان میکنم که شروع فعالیت «شرکت سرمایهگذاری مسکن جنوب» از این محل بوده و این پروژه بدین لحاظ هم برای ما و هم برای شرکت سرمایهگذاری از اهمیت و حساسیت ویژهای برخوردار است. برنامه ی فیزیکی پروژه، شامل سه طبقهی تجاری یکپارچه و هفت طبقه ی مسکونی بر روی آن است، دسترسی ها به
ساختمان نیز از خیابان اصلی و کوچه ی پشتی فراهم گردیده است؛ گفتنی است که
در این پروژه با محدودیتهایی در تأمین فضای پارکینگ و رعایت حریم هوایی ساختمان بابت حذف دستگاه پله ی آتشنشانی مواجه شده بودیم.
چیستی، چرایی، ایده، سبک و روش طراحی
عناصر معماری بومی و مفاهیم معماری ایرانی، اصلیترین منبع الهام من هستند؛ شما میتوانید ردپای معماری ایرانی را چه از لحاظ فرم و مصالح و چه از لحاظ حس فضا در این پروژه ببینید که البته حس فضا برایم از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ به عنوان نمونه، در ابتدا عملکرد عنصر بالکن در مسکن معاصر بررسی شد، سپس به این نتیجه رسیدیم
که این فضاها در عمل به مثابه یک انباری کوچک نیمهباز در نمای ساختمان هستند که موجب خدشه دار شدن سیمای شهری میشوند؛ بالکنهایی که گاهی با پردههایی نازیبا و ناپسند پوشانده میشوند و فضاهای درونی را از موهبت نور طبیعی محروم میسازند. برای
مداوای این رخسار پریشان که در جایجای شهر جلوه گر بود، اقداماتی بدین شرح صورت گرفت؛ ابتدا مساحت بالکنها افزایش یافت، در گام بعدی از پوسته ی مشبک فیروزهای استفاده شد تا نور خورشید به فضای داخلی دعوت شود و
امکان تهویه ی طبیعی نیز فراهم گردد، سپس سعی شد با قرار دادن نهال نارنج و درختچه های
معطر در این فضا حسوحال حضور در طبیعت و چرخه ی فصول تداعی شود. شاید این فضا تجربه ی حضور در فضای نیمهباز در مقیاس آپارتمانی را رقم بزند و شاید هم از تلفیق این مفاهیم بتوان به یک راهحل معاصر رسید؛ درواقع، سبک ما برای طراحی این پروژه، بررسی معماری ایرانی در گذشته، ارتباط فضای بیرون و درون و ترجمه ی مفاهیم آن به زبان امروز است. گمان میکنم در شهرهای امروز، اندازه و وسعت زمینها حرف اول را میزند، پس از آن میبایست به امکانات، تکنولوژی و سبک زندگی دیجیتالی نیز توجه شود و از تکرار شکلها و فرمها خودداری گردد تا از این طریق بتوان خوانش صحیحی از شرایط معاصر را به سرانجام
رساند.
ویژگیهای شرکت مسکن جنوب به عنوان سرمایه گذار از لحاظ تعهدات، نظم، تعامل و انعطاف
اگر امروز مسیر حرکت شرکت مسکن جنوب را بررسیکنید، مشاهده میکنید که دورنمای مسیر پیموده شده افقهای چشم نوازتری را
در پیشگاه دیدگان کاربران فضا قاب کرده است؛ چراکه سرمنزل مقصود نسبت به گذشته از منظر زیباییشناسی و کیفیت معماریِ آثار، پیشرفت چشمگیری داشتهاست.
شرکت سرمایهگذاری مسکن جنوب درحال خلق آثار معماری فاخری در منطقه است و نقطه ی قوت آن به چالشکشیدن معماران پروژههاي این شرکت، توسط مدیریت توانمند و هنردوست مجموعه، جناب آقای مهندس«فرشاد فرزین» است؛ این نتیجه، ماحصل حساسیت ایشان در انتخاب و روند طراحی پروژههای موفقی همچون مجموعه ی مثلث، سایه، شار و بوتیا است. افق نگاه ایشان نیز تا کسب جوایز معتبر بینالمللی از جمله آقاخان گسترده شده است و این موضوع در مورد شخصیت یک صاحبکار به ندرت اتفاق میافتد که معمار را برای ارائه ی ایدههای بهتر و آزادانه تحت فشار قرار نمیدهد.
من با افتخار تمام، همکاری با ایشان را پذیرفتم؛ چون کارفرمایی حرفهای هستند و از اینکه این پروژه به من پیشنهاد شد بسیار خرسندم.
شاخصههای اصلی مسکن باکیفیت از نظر شما چیست؟
مسکن باکیفیت، ترکیبی از مؤلفههای گوناگون است که حداقلِ آن تأمین احساس آسایش، آرامش و حفظ حس خوش زندگی در ساکنان آن است. این نکته، حائز اهمیت است که بدانیم تفاوت قابل توجهی بین یک طراحی متکی بر زیبایی و تجملگرایی محض با وظیفه ی ما در طراحی مسکن وجود دارد؛
وظیفه ی ما به عنوان طراح این است که آسایشِ توأم با زیبایی فضایی را برای باشندگانش
تأمین کنیم؛ لازم به ذکر است که تأثیر نما بر زیبایی بنا از منظر استانداردهای شهری نیز چیزی از اهمیت پوسته ی خارجی و نمای بنا نمیکاهد.
باور دارم که یک پلان بد، خانوادهای را آزار میدهد، ولی نمای بد، جامعهای را!
کیفیت زندگی، مشارکت و تعلق انسان به محیط زندگیاش را چقدر وابسته به فضاهای باز و فضاهای بینابینی میدانید؟ فضاهای مشاع بین پروژه و شهر، بین بلوکها و واحدها در پروژهی شما چگونه است؟
فکر میکنم فضاهای باز و نیمهباز در معماری ایرانی دارای اهمیت زیادی هستند؛ چیزی که ما امروزه به دلایل اقتصادی، محدودیتهای زمین و ضوابط ساختوساز از آن محروم هستیم.
فضای نیمهباز جزو شاخصههای معماری ایرانی به شمار میرود و معمولاً فضای بسته یا باز مطلق نداریم. در معماری گذشته ی ما هر مجموعه دارای یک سلسله مراتب فضای باز، نیمهباز و فضای بسته بود که بهعنوان یک پالایشگر بین دو فضای باز و بسته عمل میکرد.
مسکنِ حداقلی، مسکنی است که تنها نیازهای اولیه را پاسخ میدهد؛ چه در ابتدای جنگ و چه در زمان حال؛ با این وصف، بحران اصلی مسکنِ حداقلی در کرمان معاصر چیست؟
در کرمان چه مسئلهای در مسکن مردم وساختوسازها اولویت دارد؟
من اعتقادی به مسکن حداقلی ندارم؛ به عنوان مثال، شهر جدید صدرای شیراز که در تپه ماهور است، قرار بود با طراحی «مهرداد ایروانیان» به بزرگترین پارک خاورمیانه تبدیل شود که اطراف آن را ویلاهایی احاطه کرده باشد. روند ادامه ی فعالیت این پروژه پس از بازدید رئیس جمهور وقت متوقف شد و زمینهای مربوطه را به پروژه ی مسکن مهر واگذار کردند؛ نتیجه ی این عمل، ایجاد مسکن مهری شد که باگذشت زمان، موجبات ناامنی منطقه را فراهم آورد؛ از دیدگاه من، زورآباد کرج نسبت به مسکن مهر شرایط بهتری دارد.
برنامههای مسکن حداقلی دولتی، علیه انسان و محیط زیست هستند. در زورآباد، دغدغه ی بقا و زندگی وجود دارد، اما در مسکن حداقلی در ایران، کسی نمیداند در آینده قرار است چه بلایی بر سر مردم و محیط زیست آنان آورده شود و به هیچ وجه نمیتوان آنها را مسکن اجتماعی دانست.
چه پروژههایی از نظر شما در دسته ی مسکنهای اجتماعی قرار میگیرند؟ چه نمونههای خوبی از پروژه های مسکونی در معماری قبل و بعد از انقلاب در ایران میشناسید؟
نمونههای معدودی مسکن اجتماعی در ایران وجود دارد؛ مانند مجتمع مسکونی شهرک اکباتان در تهران، شوشتر نو و مجموعه ی مسکونی طلاب قم؛ این نمونهها دارای جریان زندگی اجتماعی هستند و براساس سطح فرهنگی و اعتقادی ساکنان آن طراحی شدهاند.
معماری اجتماعی و فضای اجتماعی، محصول یکپارچگی فرهنگی و اعتقادی هستند؛ از نظر من، مسکن اجتماعی نمیتواند دو فرهنگ، حتی دو نسل مختلف و یا دو طبقه ی متفاوت از لحاظ اقتصادی را در کنار هم نگهدارد. من مخالف طراحی واحدها با وسعت های مختلف برای ساکنان یک مجموعه هستم؛ به این دلیل که تفاوت وسعت واحدها، نتیجه ی تفاوت سطح اقتصادی و توان خرید آنان است. این اختلافات فرهنگی و اقتصادی، آرامش مجموعه را برهم میزند و مشکلات فراوانی را برای همسایگان به وجود میآورد و این موضوع میتواند در مشاعات مجموعه نیز قابل رؤیت باشد.
در
مورد
رسیدن
به
ایدهآلهایی
برای
مجتمعها
و
یا
شهرکهای
مسکونی،
نیاز
به
فرهنگسازی
ابتدایی
وجود
دارد؛ از
دیدگاه
من، تحقق
این ایدهآلها
امروزه
امکانپذیر
نیست.
شاید
یک
هدف
مشترک
باعث
شکلگیری
بهتر
کلونی های
مردمی
شود
تا
عزمشان
را
برای
رسیدن
به
آرمانهای
اجتماعی
زیباتر،
بیشتر
جزم
کنند.