«آیلر رفیعی» در سال ۱۳۶۸ در شهر شیراز زاده شد. وی از کودکی به هنر و نقاشی علاقهی فراوانی داشت. او در یک خانهی قدیمی در منطقهی جمهوری شهر شیراز بزرگ شد و در این خانه حس تعلق به مکان را تجربه کرد. دریچههایی عمیق و حقیقی از معماری در محضر درس «فرهاد احمدی» بهروی این معمار جوان باز شد و نگرش او به مفاهیم معماری را تغییر داد. رفیعی ضمن تکمیل تحصیلات دانشگاهی بهواسطهی پدرپزرگ خویش که مهندس و پیمانکار در رشتهی راهوساختمان بود با فضای اجرایی مرتبط با معماری و ساختمانسازی آشنا شد. او از سال ۱۳۹۷ بهعضویت رسمی «شرکت سرمایهگذاری مسکن جنوب» درآمده است و بهعنوان طراح، هماهنگکننده و ناظر خدمات معماری در این شرکت فعالیت میکند.چه پروژه هایی را برای مسکن جنوب طراحی نموده اید.
من 3 پروژه در طی این چند سال از ابتدای همکاری با مسکن جنوب طراحی کرده ام، اولین پروژه طراحی شده توسط من پروژه آژند که یک پروژه تجاری اداری به مساحت 1200 متر مربع در شهر کرمان با الهام از معماری بومی این منطقه طراحی شد مهمترین رکن در طراحی این پروژه اقلیم خاص منطقه کرمان میباشد که با استفاده از المان های بومی منطقه سعی در کنترل کردن تابش در این پروژه میباشد همچنین فضای اداری این پروژه به صورت اپن آفیس جهت بوجود آوردن یک فضای کار تعاملی برای خود مجموعه طراحی شد ودر حال حاضر این پروژه به بهره برداری رسیده است ، پروژه بعدی که طراحی کردم پروژه مجموعه مسکونی وایه واقع در شهرستان بوشهر شهر جدید عالیشهر میباشد که زیر بنا 7100 متری در 30 قطعه و 54 واحد به صورت واحد های مسکونی مجزا طراحی شده است، و پروژه آخری که برای مجموعه طراحی کردم پروژه تجاری آژمان در نزدیکی پروژه آژند در شهرک بعثت در کرمان میباشد.
پروژه تجاری آژمان کرمان
پروژه تجاری آژند کرمان
پروژه مسکونی وایه بوشهر
دربارهی پروژهی عالیشهر بگویید.
این پروژه یک مجموعهی مسکونی پنجاه و چهار واحدی بهنام "وایه" است که در شهر جدید عالیشهر در بیست کیلومتری شهر بوشهر قرار دارد. محدودیتهای گوناگونِ این پروژه تا حد زیادی روی ایدههای اولیهی طراحی تأثیرگذار بود و در ابتدای مواجهه با آن، پیدا کردن یک پاسخ معمارانه برای من سردرگمکننده بود؛ برای مثال، کمبود زیرساختهای اولیهی فضاهای اجتماعی در عالیشهر و نقش بسیار کمرنگ انسان در محیطهای این شهر مرا در پیدا کردن یک راه حل معمارانه برای پاسخ به نیازهای پروژه دچار سردرگمی کرده بود و تا مدتها درگیر تطبیق افکارم با شرایط موجود بودم؛ ازسوی دیگر، در نظر گرفتن قدرت خرید جامعهی هدفِ این پروژه از همان گام نخست مجبورمان کرد که برنامهی فیزیکی قطعات تفکیکشده در سایت پروژه را بهسمت حداقلها دستکاری کنیم. بهتدریج و با گذر زمان و با مطالعهی بیشتر ابعاد مختلف پروژه به جمعبندیهای خوبی رسیدیم و امروز که با شما مصاحبه میکنم این پروژه در مراحل پایانی اجرا قرار دارد.
این پروژه برای چه قشری از جامعه در نظر گرفته شده است؟
این پروژه برای قشر متوسط و متوسط رو به پایین در نظر گرفته شده است و البته انتظار می رود که واحدهای دوبلکس این مجموعه توسط قشر متوسط رو به بالا خریداری شود.
آیا این پروژه در دستهی مسکن حداقلی قرار میگیرد یا مسکن اجتماعی؟
من فکر میکنم که یک مسکن اجتماعیِ مطلوب باید بتواند قشرهای مختلف یک جامعه را برای یک زندگی معمولی در کنار هم جمع کند و در ادامه و با گذشت زمان آنها را بهسمت تکامل فردی و اجتماعی سوق بدهد. شاید مسکن حداقلی در دستهی مسکن اجتماعی قرار بگیرد، اما ایدهآل نیست.
از چه الگوهایی برای طراحی این پروژه استفاده کردید؟
با مطالعه و بررسی بافت ارگانیک و تاریخی بندر بوشهر متوجه قواعد و اصولی شدیم که در گذشته رعایت میشد؛ من همواره سعی میکنم از این آموزهها در مبانی طراحی کارهایم استفاده کنم، البته هر پروژه خواستهها، محدودیتها و نیازهای خاص خودش را دارد که میبایست آنها را در نظر گرفت.
نگاه شما به مسئلهی همسایگی و جداافتادگی در این پروژه چگونه بود؟
همانطور که اشاره شد ما بهدلیل محدودیتهای اقتصادی ناچار شدیم که دو واحد مجزا و مستقل را در هر قطعه زمین در نظر بگیریم و ضمن ایجاد استقلال و محرمیت برای هر واحد، یک فضای تعاملی بینابینی کوچک نیز برای ارتباط بین این دو واحد پیشبینی کنیم. این ایده از معماری قدیمی و ریشهی فرهنگی مردم منطقه گرفته شده بود که در آن همسایگیها در اصطلاح عامیانه بدهبستانهای خودشان را در کنار رعایت مسائل محرمانگی برقرار میکردند.
از کدام عناصر معماری بومی در این پروژه استفاده کردید؟
"شناشیل" یا "شناشیر" یکی از عوامل مهم در معماری اقلیمی خانههای بوشهر است که در این پروژه به-صورت عملکردی و نهفقط تزیینی از آن استفاده کردیم؛ در واقع، این عنصر معماری نقش چندبعدی دارد؛ تأمین محرمیت، سایهاندازی، آسایش دمایی و ارتباط بصری بین درون و بیرون فضا از عملکردهای مهم شناشیر هستند. جالب است بدانید که بعد از اجرا و پیش از نصب سیستمهای سرمایشی، اختلاف دمای زیادی بین درون و بیرون توده اندازهگیری شد. نکتهی دیگری که در مطالعاتمان متوجه شدیم آن است که نور طبیعی درجهی دو برای ساکنان این منطقه، بسیار مطلوب تلقی میشود. با نصب شناشیرها توانستیم این شاخصهی کیفی بااهمیت را در فضاهای داخلی ایجاد و ابعاد بازشوها را براساس آن طراحی کنیم.
همسایگی و جداافتادگی در پروژهی وایه چگونه است؟
بنابر دلایل اقلیمی ازقبیل گرما، رطوبت و گرد و غبارهای محلی استفاده از حیاط، فضاهای باز و نیمهباز بیشتر در شبها و زمانهایی که هوا خنک است ممکن میشود. در این پروژه، حیاط مرکزی وجود ندارد تا سایهی احجام نشسته در گرداگرد آن قابل استفادهاش کند؛ بنابراین، فضاهای تعاملی را در بام تعریف کردیم.
فضاهای بینابینی چطور؟
متأسفانه نگاه انبوهسازی به مسکن باعث شده که از ایجاد فضاهای مشاع در مجتمعهای مسکونی غافل شویم. این موضوع بر روی سلامت شخصی و اجتماعی ساکنان پروژههای انبوهسازی تأثیر مستقیم میگذارد. ما در شرکت سرمایهگذاری مسکن جنوب بر روی تولید این نوع کیفیت فضایی بین پروژه و شهر و بین بلوکها و همسایگیها استقبال میکنیم. ما فکر میکنیم که ایجاد این کیفیت، ارزش افزودهی قابل توجهی را برای پروژه بههمراه میآورد. یکی از مشخصات اصلی مسکن اجتماعی، تعریف ممکن از فضاهای بینابینی در پروژهها است. پروژهی "شار" در شهر صدرا اثر «افشین فرزین» میتواند به عنوان یک پروژهی شاخص برای این بحث باشد.
ضوابط طراحی تا چه اندازه دست شما را برای استفاده از الگوهای طراحی باز گذاشته بود؟
بیتردید شما بهتر از من میدانید که ضوابط معماری در کشور ایران خیلی محدودکننده هستند. ضوابط طراحی مسکن در بسترهای مختلف فرهنگی، اقلیمی و اجتماعی سرزمینمان تفاوت چندانی باهم ندارند؛ بهعنوان نمونه، توصیهها و استانداردهای طراحی مربوط به مبحث چهارم مقررات ملی ساختمان در جزیرهی کیش و مناطق کویری ایران تقریباً یکی هستند و این موضوع برخلاف رعایت مسائل زیست محیطی، مدیریت منابع و انرژی است.
برخورد نهادها و سازمانهای متولی با این موضوع چگونه بود؟
از تجربههای تأسفباری برایتان میگویم که در فرایند تأیید طرحمان در نهادهای قانونی داشتم؛ یکی از آنها این بود که با بافت سیمانی نما که برگرفته از معماری بومی منطقه بود مخالفت شد و بههمین دلیل نمای سنگی را برای دریافت مجوز قانونی پیشنهاد دادند. شاید باورتان نشود که کارِ گرفتن مجوز برای ساخت نمای رومی در شهرداریهای بوشهر خیلی سریع تر پیش میرود، ولی در مورد طرحهای بومی کار شما را متوقف میکنند.
آیا شهرداری دلیل مشخصی را برای مخالفت با الگوی طراحی شما ارائه داد؟
خیر؛ این موضوع مربوط به سواد و دغدغهی مدیران دولتی نیست. احساس من این است که دلایل مخالفت با طرحهای نوآورانه و طرحهای منطبق با معماری بومی کاملاً سلیقهای و شخصی است و اگر منطقی وجود داشته باشد به درآمدزاییهای مبتنیبر مسائل غیرعلمی بازمیگردد. اگر گفتهی یکی از مدیران شهرداری درخصوص دریافت مجوز برای نمای پروژهی وایه را بشنوید خیلی تأسف میخورید؛ ایشان به من فرمودند: «فکر نکنید چون از الگوهای بومی این منطقه در طراحی استفاده کردید، ما آن را تأیید میکنیم!» و من هم در پاسخ به این مدیر گفتم: «شما به بوشهر و به این سرزمین تعلق ندارید!»
نتیجه چه شد؟
درنهایت، زیر بار نرفتیم و با صرف انرژی و زمان زیادی در مقابل این نگرش غیرعلمی ایستادیم.
مهمترین چالش شما با معماران به عنوان هماهنگکنندهی خدمات معمارانه چیست؟
بین ما و معماران در فازهای ایدهپردازی، طراحی کانسپت و طراحی شماتیک، کمتر اصطکاک بهوجود میآید. باتوجه به اینکه خودم هم در شرکت طراحی میکنم، ولی همیشه سعی میکنیم که در این مرحله از کار دست طراحان را بیشتر باز بگذاریم و "خط معمار" را دست نزنیم؛ اما در مراحل فاز یک و فاز دوی طراحی و بهسبب مؤلفههای اقتصادی، ضوابط و محدودیتهای اجرایی همیشه رفت و برگشتهایی با معماران پیش میآید که سعی میکنیم چالشها را در یک فضای مشارکتی و تخصصی به یک جمعبندی مثبت برسانیم.
ما در تلاش هستیم ادبیات ترسیمی قابل خوانشی را برای ناظران مقیم در کارگاههای اجرایی پروژههای شرکت سرمایهگذاری مسکن جنوب تعریف کنیم تا این رفت و برگشتها به کمترین میزان خود برسد. امیدوارم در آیندهی نزدیک بتوانیم یک کتابچهی راهنما برای هر پروژه بنویسیم .
آیا موافق کنارهگیری معماران از پروژههای دولتی هستید؟
خیر؛ من اعتقاد دارم که معماران ازطریق مشارکت در پروژههای دولتی میتوانند نقش مهمتری را ایفا کنند و درمجموع، خدمترسانی در این دسته از پروژهها به عموم مردم امکان¬پذیرتر خواهد بود. معماری به اقتصاد و سیاست وابسته است. به نظر من ایدهی مسکن اجتماعی فقط در قالب یک پروژهی دولتی میتواند به حد کمال خود برسد. در این مدت که دولت برای مدیریت مسکن اجتماعی ضعیف و ناتوان عمل کرده است، بخش دیگری هم وجود نداشته که بتواند این خلأ را پر کند.
نظر شما دربارهی نقش بانوان معمار در کشور ایران چیست؟ چه توصیهای برای دانشجویان معماری دارید؟
یکی از اولین معمارانی که به من اعتماد کرد یک بانوی معمار بهنام خانم مهندس «نامیان» بود که در شهر شیراز بهصورت مستقل و در مقیاسهای کوچک کار میکرد. او باعث شد که من بهعنوان یک زن، اعتمادبهنفس پیدا کنم و مسئولیتپذیر باشم. اینروزها معماران زن ایرانی توانستهاند جایگاه حرفهای و مقبولیت اجتماعی بیشتری را برای خودشان در جامعهی مردسالار ایرانی ایجاد کنند؛ «نشید نبیان»، «مهسا مجیدی» و «رها اشرافی» و... از آن جمله هستند. بدون هیچ شکی در آیندهای نزدیک شاهد درخشش بانوان بیشتری در این حرفه خواهیم بود. من فکر میکنم نسل جدید در این عصر دیجیتال، نترستر هستند و سرعت و قابلیت لازم را برای رسیدن به ایدهآلهایشان دارند، اما همواره روشهای سنتی استاد-شاگردی را برای کسب مهارتهای اجتماعی به دختران و زنان ایرانی پیشنهاد میکنم.